۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه

حریم خصوصی، تعهد، تذکر





 چند وقت پیش در توییتر اکانتی پیدا شد به نام گشت املاء. صاحب اکانت همانند دوستانی که در سطح شهر مشغول بهشتی کردن عابران هستند، به کابران مختلف تذکر می دهد که املاء کلمات را رعایت کنند و در مواردی تا پای دعوای لفظی با آنها هم می‌رود. البته مثل هر مرشد دیگری ایشان هم از سر دلسوزى وارد پیکار شده‌اند. در این رابطه چند نکته به ذهنم میرسد که آنها را مرور می‌کنم:

حریم خصوصی

 داستان حریم خصوصی در دیار ما قصه‌ی پرغصه ایست. در نظام اعتقادی ما دخالت در کار دیگران و غلط‌گیری از رفتارهای روزمره آنها نشانه‌ی اهمیت دادن به جامعه شمرده می‌شود و بسیار به آن توصیه شده است. پیشتر از این، این آموزه‌ها، که احتمالا در فرهنگ سنتی ما تمام افراد به آن مقید نبوده‌اند، به دوش نهادهایی گذاشته شد تا از آن پس کسی از ارشاد و راهنمایی محروم نباشد. اما همه‌ی آن تلاش‌ها به نتایج دلخواه مجریانش نرسید و به گفته‌ی خیلی‌ها نتیجه‌ی عکس داد و خیلی‌ها را به حق مدعی کرد که حریم خصوصی‌شان محترم شمرده نمی‌شود. حال انتظار می‌رود این مدعیان به این نتیجه رسیده باشند که اگر کمتر به پر و پای دیگران بپیچند، حریم خصوصی خودشان هم محترم شمرده خواهد شد. گویی جبرا، به واسطه‌ی قوای قهریه‌ای که حریم خصوصی دیگران را محل کار خود می‌دانند، سهل‌گیرتر شده باشند. البته این تغییر تا حدودی حاصل شده است که امر مبارکیست اما به نظرم این تساهل به قول معروف در میان این مدعیان نهادینه نشده است.
 در جایی که احتمال می‌دهیم با دخالت در کار دیگران، راه برای دخالت ایشان در زندگی خودمان باز می‌شود، تساهل‌پیشه می‌شویم. اما راستی ِ این تساهل‌پیشه‌گی را جایی می‌توان محک زد که راه دخالت برای طرف مقابل به دلایل گوناگون بسته باشد. یکی از این موقعیت‌ها آنجاست که شخصی نسبت به دیگری در زمینه‌ای دانش بیشتری دارد یا اینگونه تصور می‌کند. این موضوع می‌تواند اخلاق، طرز پوشش، یا در اینجا املاء باشد.

تعهد

 تذکر، مجازات، تنبیه، توبیخ و کلماتی از این دست، اگر تعهدی درکار نباشد، اصولا بی‌معنی هستند. یعنی زمانی که شخصی تعهدی نداده است بازخواست او بی‌معنی است، هر چند که عمل آن شخص از دید ما ناپسند باشد. قوانین جاری هم جزئی از همین تعهد هستند که شاید شخصا پای آنها را امضا نکرده باشیم اما با انتخاب زندگی اجتماعی، به نوعی به آن متعهدیم. غیر از قوانینی که در صورت زیرپا گذاشتنشان برایمان مشکل ایجاد می‌شود، مسائلی هم هستند که هر چند اشتباه به نظر بیایند ولی ما هیچگاه چه به صورت شخصی و چه به شکل غیرمستقیم تعهدی درباره‌شان نداشته‌ایم. مثلا کثیف کردن خیابان و فضاهای عمومی خلاف قانون است اما ما هیچ کجا تعهدی مبنی بر اینکه خانه یا خودروی خود را آلوده نکنیم نداده‌ایم. دروغ گفتن در صورتی که ضرر مادی و معنوی برای دیگران داشته باشد خلاف قانون است، اما هیچ قانونی نداریم مبنی بر اینکه من حق ندارم به شما بگوییم رنگ طبیعی موهای من بنفش است.
 اینجا خط باریکی است که یک سمت آن قانون است و سمت دیگر اخلاق. البته به نظرم برای ما هنوز این خط هویدا نشده است. چه آنکه در خیلی موارد نسبت به امور شخصی زندگی دیگران حساس‌تریم تا زیر پا گذاشته شدن تعهدی که دیگران به جامعه و ما دارند. اولویتهای ما برای ارائه تصویر بیرونی از خودمان هم عموما به همین صورت است.

تذکر

  بحث کردن درباره‌ی باید و نبایدها و مسائل اخلاقی پیشبرنده‌ است، اما بحث و نظر و اطلاع‌رسانی را نباید با تجاوز به حریم خصوصی افراد اشتباه گرفت. مثلا شاید یک متخصص تغذیه و تندرستی با بیان نظرات خود به سلامت افراد جامعه کمک کند ولی همین شخص اگر در خیابان به کسی که هیکل نامتناسب دارد یا در رستوران مشغول خوردن غذای چرب و چیلی هست تذکر بدهد، عملی زشت و توهین آمیز انجام داده. این نکته را هم باید گفت که یک فرد متخصص هم امکان دارد در اشتباه باشد و بعدا نظر متفاوتی پیدا کند. مثلا در گذشته فربهی کودکان به سلامت آنان تعبیر می‌شد اما حالا ما همان شرایط فیزیکی را با عبارت اضافه وزن توصیف می‌کنیم.

و شِکَری که به مقام الوهیت رسید

 به دلیل مشکلاتی که برای رشد شکل‌های مختلف هنر در کشور ما وجود داشته، توجه‌ای که باید بین هنرها تقسیم می‌شده، بیشتر به شعر و ادبیات رسیده است. به نظرم این یکی از عواملی است که باعث شده هرگونه نگاه جدیدی به زبان و ادبیات فارسی با جنجال فراوان همراه باشد. در دوران معاصر مهمترین جریان‌های ادبی همواره با مقاومت سرسخت مراجع زبان و ادبیات فارسی در داخل و خارج از دانشگاه روبه‌رو شده‌اند. البته بحث درباره‌ی زبان و تغییرات آن بسیار گسترده است اما درسی که تاریخچه‌ی این تغییرات به ما می‌دهد این است که نوآوری‌هایی که امروز گستاخانه به نظر می‌آیند چه بسا فردا عادی و حتی لازم به نظر برسند. ما امروزه به نثر گلستان نمی‌نویسیم، ساده‌لوحانه است اگر بپنداریم در آینده‌ی دور فارسی‌زبانان به شیوه‌ی ما بنویسند و صحبت کنند.






پی‌نوشت : ظاهرا حساب کاربری گشت املاء مسدود شده است. در اینجا به کمک گوگل کش می‌شود نسخه ذخیره‌اش را دید.




۱ نظر:

ناشناس گفت...

یک مقاله نویس خوی ازت در میاد

شمرده ، مرتب و سازمان یافته
ابی ت