۱۳۹۱ دی ۱۳, چهارشنبه

آیا وضع بشر رو به قهقراست؟


پیتر سینگر



درحالی که اخبار تماماً درباره‌ی جنگ، تروریسم و خشونت دولت‌های سرکوبگر است و درحالی که پیشوایان مذهبی مدام برای ارزش‌های اخلاقی از دست رفته سوگواری می‌کنند، شاید فکر کنید که شاهد یک فروپاشی اخلاقی هستیم. اما من فکر می‌کنم برای امیدوار بودن به آینده دلایل خوبی داریم.


سی سال پیش در یکی از کتاب‌هایم به نام « دایره‌ی رو به گسترش »1 توضیح دادم چگونه جمع موجوداتی که از نظر اخلاقی خود را در برابر آنها مسئول می‌دانیم از قبیله به ملت، از ملت به نژاد، سپس به کل بشریت و درآخر به کل موجودات زنده گسترش پیدا کرده است. این بدون شک، پیشرفتی اخلاقی‌ست.

شاید بر این باور باشید که تکامل به معنی بقاء کسانی است که فقط به فکر خود هستند چرا که آنها و فرزندانشان بخت بیشتری برای زاد و ولد دارند، اما همانطور که قبلاً مطرح کرده‌ام پیشرفت عقلانیت احتمالاً ما را به سمت دیگری خواهد برد.

عقلانیت به ما این توانایی را می‌دهد که با حل مشکلات و پیشبینی خطرات، بخت بیشتری برای بقاء داشته باشیم. اما کاربرد عقلانیت بیش از اینهاست. عقلانیت افق دید ما را بیشتر می‌کند و نادیدنی‌ها را نشانمان می‌دهد. عقلانیت به ما نشان می‌دهد کسانی که پیشتر خارج از گستره‌ی اخلاقی ما بوده‌اند، از بسیاری جهات به ما شبیه هستند و بیرون گذاشتن آنها از این گستره، خودخواهی و اشتباه است.

کتاب اخیر استیون پینکر2 « روی خوب طبیعت ما »3 به تائید همین دیدگاه می‌پردازد. پینکر که استاد روانشناسی در دانشگاه هاروارد است، با تحقیقی همه جانبه در تاریخ، روانشناسی، علوم ِ شناختی، اقتصاد و جامعه‌شناسی مدعی می‌شود که زمانه‌ی ما کم‌خشونت‌تر و صلح‌آمیزتر از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت است.

خشونت در خانواده، محله، قبیله و کشورها کاهش یافته است. به بیان صریح‌تر، احتمال اینکه در زمانه‌ی ما کسی هدف رفتار خشونت‌بار دیگران قرار گیرد و یا اینکه در اثر این رفتارها کشته شود، از پیشینیانمان به مراتب کمتر است.

باور این ادعا شاید برای بعضی مشکل باشد. تصور غالب از مردمانِ ماقبل تاریخ، گروه‌های شکارچیست که آرام و بی‌دغدغه کنار هم زندگی می‌کرده‌اند. اما آزمایش‌های باستان‌شناسی روی اسکلت‌های باقی مانده، نشان می‌دهد که 15% انسان‌های ماقبل تاریخ بر اثر خشونت همنوعانشان کشته می‌شده‌اند.( درحالی که کشته‌شدگان مجموع دو جنگ جهانی در نیمه‌ی اول قرن بیستم کمتر از 3% جمعیت اروپا بود.)

آمار آدم‌کشی در میان قوم‌هایی که انسان‌شناسان از آنها به عنوان مردمانی آرام نام میبرند- مثل قوم سِمای4 در مالزی، یا کونگ5 در کالاهاری یا اسکیموها – نزدیک به یکی از خشن‌ترین شهرهای امریکا، یعنی دیترویت است. در اروپا احتمال کشته شدن نسبت به 500 سال پیش ده برابر و در بعضی کشورها پانزده برابر کاهش داشته است.

به گفته پینکر دلیل همه‌ی این تغییرات رشد عقلانیت است. او همچنین برای تائید مدعایش به " اثر فلین " اشاره می‌کند. اثر فلین که نتیجه‌ی تحقیقات فیلسوفی به نام جیمز فلین6 است بیانگر افزایش قابل توجه متوسط ضریب هوشی نسبت به زمانیست که این ضریب برای اولین بار معرفی شد. متوسط ضریب هوشی اکنون 100 است. اما برای رسیدن به نتایج واقعی، نتیجه‌ی آزمون‌ها باید یکدست شود. اگر یک نوجوان معمولی امروزی در یک آزمون ضریب هوشی مربوط به سال 1910 شرکت کند، 130 امتیاز کسب خواهد کرد که از 98% نوجوان‌های آن روزگار بیشتر است.

نسبت دادن این پیشرفت به آموزش پیشرفته آسان نیست چون در آزمون‌هایی که شاهد افزایش نمره‌ها بوده‌ایم نیازی به دانستن لغات فراوان یا حتی توانایی ریاضی نیست، بلکه قوه استدلال است که نقش اصلی را بازی می‌کند.

یکی از دلایلی که برای پیشرفت در آزمون‌های ضریب هوشی مطرح می‌شود این است که محیط اطرافمان سرشار از نمادها شده است. خود فلین هم دلیل اصلی را رواج استدلال علمی می‌داند.

پینکر استدلال می‌کند که افزایش قوه استدلال موجب شده تا بتوانیم دید شخصی و محدود خود را کنار گذاشته و در فضایی انتزاعی و نامحدود بیاندیشیم. این شرایط در نهایت به تعهد اخلاقی محکم‌تر و دوری از خشونت منجر می‌شود. این وجه از قوه‌ی استدلال در قرن بیستم بهبود یافته است.
  
پس دلایلی وجود دارد که باور کنیم پیشرفت قوه استدلال باعث شده تا بتوانیم تاثیر آن بخش از طبیعتمان را که با رفتارهای ناگهانی و حساب نشده به خشونت دامن میزند، کنترل کنیم. احتمالاً همین مسئله باعث شده که مرگ و میر به واسطه جنگ، بعد از جنگ جهانی به شدت کاهش پیدا کند و در 20 سال اخیر کمتر از همیشه باشد. به هر صورت، خطراتی که در آینده ما را تهدید می‌کنند، مثل تغییرات اقلیمی، انکارناپذیرند. اما با این حال امیدهایی برای پیشرفت اخلاقی وجود دارد.7





1. Expanding Circle
2. Steven Pinker
3. The Better Angels of Our Nature
4. Semai
5. Kung
6. James Flynn
7. متن بالا برگردان مطلبی از پیتر سینگر در سایت پراجکت سیندیکِیت است